هواهای دونفره

در دنیای رابطه‌ها،  عارضه‌ی مزمنی با درصدی نسبتا بالاشایع شده که متاسفانه عده‌ای به آن مبتلا می‌شوند با دوران نقاهتی نسبتا طولانی. همه چیز در این بیماری از ابتدا سریع و سرخوشانه خوش‌خوش پیش می‌رود. هر دو طرف شیفته‌ی هم با دستان خود چشمان خود را می‌بندند و آنچه چشمان بیدارخوابشان می‌بیند همه حمد است و ثنای کودکانه‌ی از دلداری شیشه‌دل و کوته‌زبان با زیبایی مقاومت‌ناپدیر. توانگری سوکسه‌دار و صاحب‌جگر که سوار بر اسبی که به رنگش کار نداریم، فقط آمده تا ببرد و از روی کرم با او وفاداری کند. این طرف دلبری زهره‌وش و ماه‌جبین، نیک‌نفس و نکته‌سنج سرتا پای رنگ به رنگ، گونه‌ها سیب لبنانی و  پرورده شده لای زروق و همه‌جوره خوش‌سروپز.  هر دو برای هم عشق اول و هر دو هم‌رای و هم‌قسم با قرابت فکری از تقیدات و تعهدات دست‌وپاگیر گریزان. سنگ مفت است و گنجشک مفت. سرکه‌ی مفت هم از عسل شیرین‌تر به کام. گران چرا؟
سر و اسراری نیست. هرچه هست در نهایت هویدایی است و آنچه هم که در آغاز هویداست سراسر نور است و شور است  و پول است و تور است و کیابیا. این وسط فقط عشق کمی کور است و ادعای عاشقانه کمی شور.  دیری نمی‌پاید که آسمان عشق می‌تپد و  هوای رابطه‌ی دونفره ابری میشود و تندر بانگ برمی‌آورد که: <زندگی سخت کودک‌آزار است> نیمه خالی لیوان عشق اندکی رخ نمایان می‌کند. چشمان دلدادگان در این هنگامه نیمه بازند و بر آنچه می‌بینند مهر ناباوری می‌زنند. ادبیات اما دگرگون می‌شود. پشمینه‌پوش تندخویی که از عشق نشنیده‌است بویی، سخت‌رویی پالان کج از آب درمی‌آید صورت‌پرست و نودلت که نه جرات آشکاری عشق دارد و نه توان  بریز‌وبپاش و نه تلاش در ادامه‌ی عهدی که بسته نشده و نه تحمل جغرافیای تنهایی. تن هر دو روح پر از زخم و نخ.  آنچه در انتها باقی مانده تنها حس دل‌برکنی است از رویای خواب‌بیداری که بر چشمان بیدارخوابشان سنگینی می‌کند و نخود نخود هر که رود خانه‌ی خود و شاید روز از نو روزی از نو نیز به سرعت برق و باد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *