عشق چیست؟
کلمهایست که از آدم و حوا تا زمان حافظ و مولوی و نظامی و فروید و نیچه و دوباتن و ….تا همین امروز عاشقانی که به قولی نقطهی پرگار وجودند را در دایرهای سرگردان نگه داشته و هر کس به رای خود فضولی چرا کند؟ من چرا نه؟ من هم یکی.
خلاصه که مثلا آلن دوباتن برای بشر رومانتیک, عشق را عصارهی ابتدایی رابطه میشناسد و از اینرو راوی به ناچار در قصههای عاشقانهی زوجهای عاشق را پس از فایق آمدن بر مشکلات ابتدایی، یا به ایندهای روشن و نامعلوم حواله میکند یا به فراغ و مرگ. پر بیراه هم نمیگوید.
امروز هم هر کسی از عشق تعبیر و تفسیری ارایه میدهد، اما در واقعیت عشق با اینکه برای شروع و بقای رابطه لازم است، هرگز کافی نیست. دوام عشق در واقعیت منوط به ناباوری به بلندپروازی های افسونگر آغازینش است. همهی آدمها میتوانند عاشق باشند اما همه توانایی حفظ رابطه را نخواهند داشت. هر رابطهای در کنار عشق، نیازمند احترام، درک متقابل، اعتماد، تاباوری، صمیمیت و احترام متقابل است. برای تمامی این موارد ظرفیت روانی و مهارت و سواد ارتباطی لازم است. اینست که معمولا روابط سالم بادوام را انگشت شمار میبینیم. کنار هم بودن باکیفیت و قرابت فکری مواردی هستند که در شروع روابط نادیده گرفته میشوند و روابط را پس از مدتی فرسوده میکنند. از بهترین خود فاصله گرفتن، خود نبودن در رابطه، کنترل کردنهای ناشی از مشکلات ذهنی یا روحی، قلدرمابی کردن، همیشه طرف مقابل را مقصر هر ناسازگاری و کوتاهی برشمردن، ناسزاگویی و بدوبیراه گفتن بهجای گفتگوهای متمدنانهای که در آغاز رابطه شعارش را میدادیم، همراه نبودن در امور مرتبط با منزل و فرزندان، شانه خالی کردن از بار مسولیتهایی که در کنار هم زندگی را سرپا نگه میدارند، میل به تنوعطلبی و تلاش در ساختن روابط فرازناشویی در فرار از مواجهه با کمترین چالشهای زندگی مشترک، نگرشهای تکبعدی، روراست نبودن در معرفی خود واقعی برای شروع ارتباط و دهها مورد دیگر، همه حکایت از نداشتن سواد ارتباطی و انسانی آدمها دارند و ماتبع آن مرگ تدریجی عشق و نهایتا فروپاشیهای متعدد بنای زندگی و خانواده که در آن نه یک نفر که چندین نفر در معرض آسیب قرار خواهند داشت. زمانی ازدواج کنیم که آمادگی درست عشقورزیدن داشته باشیم و بتوانیم این واقعیت را بپذیریم که هیچکس نمیتواند هرگز به عمق وجود ما پی ببرد آنگونه که ما خود نیز قادر به همدلی ودرک کامل دیگری نخواهیم بود. باید پذیرفت که آدم مناسب ما لزوما با تمام سلیقههای ما اشتراک ندارد اما هنر مذاکره هوشمندانه در اختلاف سلیقه را یاد گرفته و ظرفیت تاباوری نقاط اختلاف با فرد دیگر را داراست. آمادگی برای ازدواج و عشق ورزی مبتنی بر پذیرش مجموعهای متفاوت از معیارهای و نگرش تکبعدی از آن فاجعه خواهد ساخت.
آخرین دیدگاهها