اثر زمان بر زمانه

روزگاری به صدای زیاد از حد زیاد بلندگوهای مساجد و حسینیه‌ها، در تمامی مراسم‌های به‌جا و نابجایی که هر ندایی حتی اذان، در آن گم می‌شد معترض شد. اعتراض به اصول فراموش شده در همهمه‌‌های فرعیات تصنعی. پاسخ شنید: چرا نسبت به مراسم عروسی و صدای ساز و آواز و دهلی که عرش را می‌لرزاند و… اعتراضی ندارید؟!

پاسخ داد: آنقدر آمار ناامیدی، یاس و اندوه را بالا برده‌اید و از بین صدها باب، صیغه‌ی صیغه را در چهارده باب بدون شبهه به قاعده‌ی خویش بویژه برای متاهلان صرف کرده‌اید که هم آمار مرگ و مراسم فوت و عزا تمامی ایام سال را تحت پوشش درآورده و هم به‌ندرت کسی جسارت دلبندی و پایبندی به ازدواج و مراسمش را در خود می‌پروراند. همان تصوراتی که عشق محدود را بر مجردان ممنوع و عیش بی‌چارچوب را بر متاهلان مشروع برشمرده است. برای نسبت یک شوق به صد ملال، نه اعتراض و اجتناب، که اشتیاق و انتشار از اوجب واجبات است.

چند سال گذشت تا هیاهوی افراطی و نخراشیده‌ی بلندگوها فرونشست.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *