تا مدتها دمجنبانک را کونآبزنک میدانستم که به تکرار دمش را بر سطح آب میزند. او را پرندهای بیقرار میدانستم که ننشسته، پرواز میکند گویا مسئول پروژههایی است که در نبودن او تمامی به وقفه میرسند.
بعدها متوجه شدم که کونآبزنک همان سنجاقکهای سانتیمانتال بیآزار و بیحاشیهاند. آنها هم همان مدل دمجنبانک، دم که نه، ماتحت را به آب میزنند و دوباره به سمت اهدافشان حرکت میکنند. شاید ماتحتی که روزگار سوزانده را با این عمل مجدد شارژ و ترمیم میکنند چون امروز جایی خواندم که این حشرات نجیب نماد صلح و آرامش نیز هستند. شاید آنها هم در همین لحظات کوتاه، روی آب با شاهقلمشان سریع مینویسند و از هرچه منفی است تخلیه میشوند. شاید هم آنها بیقرارند و از روی عادت و غریزه کونی به آب میزنند و کارهای نصف و نیمه رها شده را دوباره آغاز میکنند. امروز نمادشان را چک کردم؛ نماد صلح بودند و آرامش و دگرگونی و گذرابودن و نوجوانی و تروفرزی. همهی ما آدمها هم خیلی جاها «کونآبزنک» همان «کوناوزنوک» محلی، نه ببخشید «سنجاقک»یم.
آخرین دیدگاهها