تا جایی که به یاد دارم از سنین کودکی تا کنون، از نسلهای سالخوردهی گذشته تا کودکان امروز آنقدر که احتیاط و مراقب از خود را متذکر شدهایم، بر آسیب نرساندن و حمله نکردن تاکیدی ندیدهایم. آن هم به تکرار و به صورت کلیشهای. شاید اگر از ابتدا تعلیم جدی و انسانی اثرات آسیب و تنبیه آسیبرسانها به صورت جدی دنبال میشد، اینهمه نیاز به آموزشهای احتیاط، مراقبت و محافظت و بعضاً کمنتیجه نبود. عموما کسانی که آسیب نمیزنند، خود در معرض آسیب شرایط یا افراد قرار میگیرند چون روحیات و احساسات آنها کاملا با آن شرایط و افراد بیگانه است؛ آن را نمیشناسد و گاهی حتی باور ندارد.
در واقعیت، بخش مهمی از شرافتمندانه و انسانی زیستن ما را تعلیم در آسیب نزدنهای ما تشکیل میدهد. آموختن دفاع، همیشه پاسخگوی شرایط نیست.
آخرین دیدگاهها