شاید ضمیرمان را غبار گرفته که کورمال‌کورمال در جستجوی سرزمین افسانه‌ای الدورادو به تعبیر رویای پنبه‌دانه، طلا طلب می‌کنیم. گاهی آن‌قدر همه‌چیز را به شوخی نه، به مسخره گرفته‌ایم که شایسته زیستن جدی را و هر آنچه به زندگی‌مان اندک قوامی می‌بخشید را پله‌پله از یاد برده‌ایم. از محیط مانوس و آرام جدا مانده و به گرداب انباشته از ترس و اضطراب و توهم و سرگردانی پرتاب شده‌ایم. ما که گاهی در جدی‌ترین برهه‌های زندگی همه چیز را نابالغانه به سخره گرفته‌ایم و حیات را به ابتدای تاریخ سیر و سوق داده‌ایم؛

جنگ را

امنیت را

عشق را

خانواده را

فرزند را

آرامش را

باور را

حریم را

حرمت را

انسانیت را

تعهد را

صداقت را

جغرافیا را

تاریخ را

محیط زیست را

وطن را

تلاش را

تجربه را

آموزه را

آموزش را

پیوستگی را

سازندگی را

بالندگی را

ارزش را

معنویت را

هنر را

شعر را

شعور را

فرهنگ را

سخن را

سکوت را

زمان را

کائنات را

زمین را

سرزمین را

حیات را

و روان روزگارمان را.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *