هرگز به شکیبایی بامدادهای پاییزی نبودهام
هرساله در واپسین ظهرهای کشدار تابستانهی معطر به طعم انگور و هندوانه و انجیر،
مجذوب خیال بهاری دلچسب
– به دوام روزهای کودکانهی کودکیام –
در کمال تنگحوصلگی
ناشکیب و مشتاق،
به انتظار اولین برف شبانهی زمستانه نشستهام.
آخرین دیدگاهها