کمی چاشنی ناله جهت نترکیدن ناله‌دون

 

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم، از بد حادثه‌ای در پی تورمی زنانه زاده شدیم و با تورم‌های موجود، مردانه زیسته‌ایم. خلاصه‌اش این که: مرا «آدم آورد در این دیر خراب‌آبادم.»  

 

نرخ غم ارزان شد، از تورم دل و ذهنم ترکید.‌

 

 

رنجبرم؛ نمی‌دونم آیا ثمره‌ی رنجم؟ بنا بوده کلا خودم رنج ببرم؟ میتونم رنج دیگرون را بشورم و ببرم؟ همه‌ی موارد؟ هیچ‌کدوم؟ موندم چه‌کار کنم! «من در این دامگه حادثه چون افتادم؟!»🤔

 

زهره‌ام‌؛ نمی‌دونم بتابم؟ بزنم؟ بخونم؟ برقصم؟ برای زمین خواهری کنم؟ دور خورشید بگردم؟ عشق ورزی کنم؟ همه‌ی موارد؟ هیچ‌کدوم؟ موندم چه‌کار کنم! «کوکب بخت مرا هیچ‌ منجم نشناخت.» مسولین هم که از دسترس خارجن؛ ما را گذاشتن اینجا و رفتن پی کارشون و پاسخگو هم نیستن.‌ آخه «یارب! از مادر گیتی به چه طالع زادم؟» 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *