گاهی هزار تا کار جای یک جملهی رک و پوستکنده را توی رابطه نمیدهد. امنیت رابطه را با کلام شفاف باید بالا برد. اینکه یک طرف رابطه بگوید «طرف باید خودش بفهمه» و طرف مقابل هم بگوید: «مگه میشه که نفهمه؟! حتما خودش میفهمه.» یعنی هیچ کدام هم را نمیفهمند و درک درستی از رابطهشان ندارند. پررنگ کردن هیچ بخشی از رابطه، جایگزین بخشهای دیگر نخواهد بود. هیچ کسی آنقدر کمدان و کمرو و کمحرف نیست که از ابراز و دلیل ابراز «دوستت دارم» خود و دیگری را به فنا دهد. هیچکس هم آنقدر گرفتار و پرمشغله نیست که توجه خود را از رابطه دریغ کند و به کلام بسنده کند. هیچکس هم آنقدر متواضع نیست که بار مسولیت رابطه را یک تنه بر دوش بکشد و یا ندانسته سواری دهد. تا نگفتهاند، نشنویم و تا نگفتهایم انتظار بیجا نداشته باشیم. وقتی شاهدیم آدمها گاهی برحسب شرایط یا به هر دلیل موجه و غیرموجهی, متعهد ابدی به گفتههای ثبتشدهشان نیز نیستند و به مصلحتی آن را انکار میکنند، چه انتظاری از آدمهای ساکت از ناگفتههایی میتوان داشت که انکارشان به سهولت جرعهای نوشیدن آب است؟ سکوت بیمنطق مسولیت هیچ کسی را در هیچ رابطهای کم نمیکند. هر چیز به جای خویش نیکوست. یا جای درست رابطه باشیم و مطمان و درست باشیم یا کلا نباشیم. این وسطها آدمها را آویزان افکار و احساس معلقمان نگه نداریم.
آخرین دیدگاهها