همستر من چه نازه.‌ نمی‌خوره برگ کاهو ولی می‌دوه مثل آهو

در چشم‌به‌هم‌زدنی تمام کسانی که می‌شناختیم و نمی‌شناختیم به تلگرام پیوستند. بازار صله‌ی رحم باز داغ شد. حتی پدربزرگ‌های و مادربزرگ‌ها هم به جو پرشور و حرارت دعوت شده بودند تا در جوار بچه و نوه‌ و نبیره و نتیجه و ندیده‌های تلگرامی انگشت‌ورزی کنند. جریان چی بود؟ اولش نمی‌دونستم. بعد متوجه شدم که همه باز به یکنواختی زندگی رسیدند و دلشون هوای یه دورهمی گرم پرفش‌فشه کرده که دست‌افشان و پای‌کوبان، سرشون را به جایی بکوبند بلکه از اون حال‌وهوای فعلی بیرون بیان. این وسط همستر خوش‌برورویی میزبانه که «سکه‌ و گل روی سر مهموناش می‌ریزه. آخه همه ماه شب چهارده و عاشقونه از ره، اومدن تلگرام. دل توی سینه‌ها هم که در تب‌وتابه فعلا. جام شراب‌ها هم پر که حالا دم خوابه فعلا.» ریتم رو بی‌خیال. هرچی فکر می‌کنم می‌بینم اون بازیهایی که اسمشون بازی نبود، بازی بودند، همستر که خودش صادقانه با عنوان بازی اومده وسط میدون البته با این شعار که «قیمت نقل با نبات خیلی فرق داره.»

انشاله که برای همه‌ی بازیکن‌ها خیر باشه. ما که بخیل نیستیم؛ شادی دیگرون شادمون می‌کنه، همون‌طور که از باخت و خشم‌شون گاهی حیرون می‌شیم و در جوارشون دق می‌کنیم. اما در کل اگه یه کم به قبل‌ترها هم نگاه کنیم، باید یه کم احتیاط کنیم و متوجه باشیم که انتهای حکایت پنیر مجانی، فقط تله‌ موشه است. میدونیما، میفهمیما، فقط متوجه نمی‌شیما!

چی بگیم والا؟ کاش زمانی برسه که بالاخره یاد بگیریم هروقت و هرجا، اولی هر کاری کرد تا آخر دم اون را نگیریم و دنبالش نکنیم. یه جایی بدون گرفتن دم جلویی، یه زحمت بکشیم، چپ و راست رو هم نیم‌نگاهی بندازیم بلکه خدا کمک کرد که با سر توی چاله‌ چوله‌ نیفتیم که باز دماغمون درحد دلمون باد کنه و بخواهیم بریم عمل.
همچنان هم امیدواریم که اون زمان میرسه که دیگه همه یاد گرفته‌ایم انقدر جو ندیم، جو نگیریم و جو نگیردمون تا مثل بچه‌ی آدم، فرصت و انرژی کافی داشته باشیم که با تن و توان و مهارت و استعداد خودمون، جو خوبی را برای خودمون و اطرافیان و پیرامون‌مون ایجاد کنیم و انقدر بی‌جا و بی‌حد عاشق صف و انتظارهای واقعی و مجازی و تلگرام و این‌ور و ‌اونور نباشیم.
به‌ویژه همه‌ی اونایی که به شدت زحمت می‌کشند، مدام توی دنیای مجازی پرسه می‌زنند، کل زندگی را وقف دوردور توی هزاران صفحه کرده‌اند، در کنار دور دور کردن و دید دید زدن، خیلی از پست‌های انگیزشی و اخلاقی و سبک زندگی و سلامت فردی و اجتماعی و توسعه‌ی ملی و همه‌ی پست‌های اینستا رو حفظ هم می‌کنند که توی جمع لفاظی کنند که کم نیارند، همه رو لایک می‌زنند و زیرشون به‌به می‌کنند و چه‌چه می‌زنند، ولی با تمام این اوصاف عمل نمی‌کنند و در نهایت «ارز و عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند.‌»

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *