ما نیز با رنجهای رنگارنگ روزگارمان به تکرار ساییده و سُفته شدیم.
مایی که در زندان قطعیتهای دیگرساخته و خودپرداخته محبوس بودیم.
مایی که به ترجیح آموختههای رو به محاقمان را به فراموشی سپردیم.
مایی که در آگهیهای ترحیممان بیشتر لبخند میزدیم.
مایی که به تجربه آنقدر به تکرار گم شدیم تا نهایتا خود را یافتیم.
مایی که پس از هبوط و صعود، سرانجام نبوغمان را در جنونمان واجستیم.
مایی که در پس نقابهایمان رشد کردیم و در فراسوی نقابهایمان هویدا شدیم.
آخرین دیدگاهها