هیچ دقت کردهاید در دنیای صفر و صد بسیاری از آدمیان نه مردهی بد داریم و نه زندهی خوب؟ آمار اموات خوب همواره بالاتر از آمار زندهگان خوب بوده و آمار مرحومان بد از سازندگان بد پایینتر. ذهن دوارم بسیار سردرگم است. مگر نه اینکه مردگان امروز همان زندهگان پیشیناند؟ من به این آمار نیز در کنار آمار زمین مشکوکم.
پنداری با مرگ ادمها، زاویهای دید ما آدمها گاهی بطور موقت تنظیم است.
پس از مرگ چه فضایلی که عیان نمیشود! فضایلی که اگر خود مرحوم هم زنده میشد و میشنید، بیتردید مات و منگ از اینهمه شورمندی تا ابد در این فراموشخانه شادروان میماند. جانسپردههایی به غایت عزیز و از احسان بانوا که به تکریم ستوده میشوند.
اما تا در قید حیاتاند؛ از حیث نکویی در ظاهر بینوا و بسان فقیر، محاسنشان حقیر. سر تا پایشان مدام با ذرهبینهای شخصی ورانداز میشد اما دریغ که در این میان ضعفها بسیار نمایان بودند. _ ذرهبین هم ذرهبین های قدیم._
ما که هستیم؟ چه میکنیم؟
ذهن من نیز بیحواس و سردرگم در پی جواب!
این زندهیادهای دست از دنیا کوتاه امروز همان دلمردهگان فراموششدهی پارینهاند و آن زندهگان ازیادرفته، همین پایانیافتگان دیرینه. چه کسی میداند؟ شاید آدمها هنگام رهسپار شدن، دم وداع و بیتوته در خاک، خوبیهای نهانشان را به بیرون از آرامگاه به امانت میسپارند تا چشم دل زندهگان را اندکی به حقیقت باز کنند. شاید این به عزت سر دست بردنها بی حکمت نیست!
آخرین دیدگاهها