در وصف خودشناسی و رسیدن به خود به شعری از مولانا نیز میتوان اقتدا کرد؛ نسخهای حاوی تحلیل کوتاه و جامعی از علم روانشناسی، فلسفه، معنویت و حکمت و هر آنچه عبور ما را از چالشها، آگاهانه و ظریف، سهل مینماید.
آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
وان نفسی که بیخودی یار به کار آیدت
آن نفسی که باخودی خود تو شکار پشهای
وان نفسی که بیخودی پیل شکار آیدت
آن نفسی که باخودی بستهی ابر غصهای
وان نفسی که بیخودی مه به کنار آیدت
آن نفسی که باخودی یار کناره میرود
وان نفسی که بیخودی بادهی یار آیدت
آن نفسی که باخودی همچو خزان فسردهای
وان نفسی که بیخودی دی چو بهار آیدت
جمله بیقراریت از طلب قرار تست
طالب بیقرار شو تا که قرار آیدت
جمله ناگوارشت از طلب گوارش است
ترک گوارش ار کنی زهر گوار آیدت
جمله بیمرادیت از طلب مراد تست
ور نه همه مرادها همچو نثار آیدت
عاشق جور یار شو عاشق مهر یار نی
تا که نگار نازگر عاشق زار آیدت
خسرو شرق شمس دین از تبریز چون رسد
از مه و از ستارهها والله عار آیدت
آخرین دیدگاهها