رابطه‌ و اصول رابطه

امروز برای مرور تمرین‌های گذشته‌ام در زبان انگلیسی به سراغ یادداشت‌هایی رفتم که زمانی در دفترهای جداگانه ثبت کرده بودم. تصمیم گرفتم مروری روی جملات و یادداشت‌هایم  داشته باشم.  بیش از دو ساعت در آن غرق شدم. همان ابتدا دو موضوع که راجع به آنها از کتاب و اینترنت و کمک گرفته بودم و نکته‌برداری کامل کرده بودم نظرم را جلب کرد. جدا از مرور لغات مربوط به آن‌ها، خودِ مطلب را مجدد بازخوانی کردم و نکات به‌گزینش را در دفتری که اخیرا رنگ‌به‌رنگ در آن یادداشت‌برداری می‌کنم نوشتم. حین نوشتن ایده‌ای به ذهنم خطور کرد و نوشتن ترجمه‌ی چند تا از موارد کاربردی‌اش را اینجا خالی از لطف ندیدم. تصمیم گرفتم هربار به مواردی از آن‌ها اشاره کنم و با یک تیر دو نشان بزنم. هم خودم بهترین استفاده را کرده‌ام و هم به ساده‌ترین و کوتاهترین شکل ممکن برای کسانی که مشتاق دانستن این موارد هستند بیانش کرده‌ام.

یکی از موضوعات منتخب من به رابطه و تعهدات رابطه و سلامت آن اشاره داشت. امروزه نیز شاید حتی بیش‌تر از قبل نه کمتر، حتی با وجود دسترسی زیاد به منابع اطلاعاتی و نوگرایی‌های همه‌جانبه، همچنان بسیاری از ما جزو افرادی هستیم که یا در ساختن رابطه می‌لنگیم، یا برعکس در ایجاد آن بسیار قَدَرقُدرتیم و روی تمام انرژی‌مان برای ساختن آن سرمایه‌گذاری می‌کنیم اما باز به دلیل ناآگاهی و نداشتن مهارت کافی در حفظ آن، همچون کسانی که چاه نکنده منار دزده‌اند، تمام رابطه را نیز از دست می‌دهیم و چنانچه گفته‌اند: اردک رفته‌ایم و غاز برگشته‌ایم. گاهی هم ناقص و بیمارگونه بارِ ادامه دادنِ آن‌ رابطه را به دوش می‌کشیم. در این مدل رابطه نیز اسیر و عبیر هزاران حاشیه و بند ناآشنا و از پیش تعیین نشده آنقدر سرگردان و پریشانیم که ندانسته و ناخواسته و بی‌سرانجام، بدون تدبیر و تامل تنها آب توی رابطه می‌بندیم و نهایتا خود ماییم که رُس‌مان کشیده می‌شود.

موضوع برایم هم جذاب بود هم آموختنی هم یاددادنی. این بود که تصمیم گرفتم هربار بخش کوچکی از توصیه‌های مربوط به موضوع مذکور را به عنوان مطلب روزانه همین جا ثبت کنم و بعدها نیز هر بار به آن مطالب مربوط را اضافه و آنها را به‌روزرسانی کنم. و اما اولین توصیه:

طبیعتا همه ما آدم‌ها در ارتباطاتمان با چالش‌های بسیاری رودررو خواهیم شد؛ چه روابط دوستانه، چه کاری و چه عاطفی. در این قسمت محور صحبتم روابط عاطفی است. هرچند بعضی از توصیه‌ها را می‌توان در روابط دیگر نیز به کار گرفت.

تمام ما آدمها در روابطمان خطاهای شناختی خواهیم داشت، اشتباه می‌کنیم، گند می‌زنیم، گاهی کلام نامناسب را در موقعیت نامناسب به کار می‌بریم و گاهی هم کلمات مناسب موقعیت مناسب را هم به کار نمی‌بریم، روی اعصاب هم راه می‌رویم، عصبانی می‌شویم، عصبانی می‌کنیم و موارد دیگری که بالطبع در تمام روابط خانوادگی در شرایط متعدد تجربه کرده‌ایم. اما در نهایت آنچه که سلامت رابطه را تعریف می‌کند <واکنش> ما نسبت به این موارد است.

آنچه باید در هر ارتباطی مد نظر داشت شناخت روحی مخاطب است که بدون تردید از ضروریات ایجاد تعادل و بقای رابطه است. رابطه سالم نیازمند رعایت اصول اساسی من‌جمله تعهد، رشد، ظرافت، سرزندگی، انعطاف و توافق‌های دوجانبه است و ریشه‌یابی عادت‌های نادرست رفتاری و تلاش در رفع آنها قبل از آنکه کشتی رابطه را به قهقرا فرو برند از جمله ضروریات است. فعلا مطلب را تا همین‌ قسمت درز می‌گیرم و موارد مرتبط را در بخش‌ها و صفحات بعد به اختصار ارائه خواهم داد.

 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *