نوشتههای من نیز ترکیبی از حال خوب و بد من هستند هرچند طولانی ماندگار نیستند. وقتی پریشانخاطریهایم را مینویسم انگار تمام غبار آنها با نوشتن زدوده میشود. هر چه پریشانیست بر همین صفحات مینشیند و با چرخش چند دور عقربههای ساعت به تدریج کمرنگ و درنهایت بیرنگ میشود. همینکه آرامم میکنند بی آنکه گرد آزردگیشان چشم و دل دیگری را آزار دهد بالاترین پاداش نوشتن من به من است. آرامتر که میشوم واضحتر میبینم. خطاهای فکری و ذهنیام آشکار میشوند. تعصبها به کنار میروند و کلام نوشتهام حتی با وجود تلخی و زخمهای جانبیشان در نهایت عصارهای دارند که همواره با هر نتیجهای شیریناست. .
آخرین دیدگاهها