داستانک «تمام ماجرا»

  • اولش اومد که بمونه،

اما رفت. بی‌خبر!

من هم رفتم که دیگه نمونم،

اما انگار

مونده بودم که برگشت.

آخرش

برگشت که بمونه.

اما نمی‌شد؛

واقعا رفته بود.

نمی‌دیدمش!

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *