با دوستان و دشمنان هردو قاطعیت در جوار «مروت» و «مدارای» جناب حافظ

  • «این روغن را به من گران داد.» 

«آن روز فلشم را از ضبط ماشینم بلند کرد.»

 «شال من را با شال خودش جابه‌جا کرد.«

 «اول این قیمت را گفت بعد موقع پرداخت تتمه و تسویه آنرا بالا برد و گفت که همان اول هم همین را گفته من بد شنیدم. ضبط کرده بودم که ثابت کنم؟»

 «اول باورش نمی‌شد بهش کمترین محلی بگذارم همینکه زیادی توجه و محبت دید یهو از تاتی تاتی کردن دور برداشت و دوید و زد به مرغدانی. کسی نیست بگه عزیزم یه کم آرام‌تر. همه‌ی مرغ‌ها مثل من خانگی نیستند. اکثرشان پرورشی‌اند و نوع تغذیه‌شان توی جماعت مرغی بزرگ ناخالصی‌شان را زیاد کرده»

«دید من عجله دارم دو برابر حساب کرد»

«تا وقتی کاسه‌ی چه کنم چه کنم دستش بود مدام اینجا پلاس بود و راهنمایی میخواست همینکه خرش از پل گذشت آنقدر گرفتار شد که یه قدم برای تو برنمیداره»

 « اصلن برگه را تصحیح کرده؟ نمره‌ی من این نبود. من و اون پخمه هر دو را یک نمره داده»

«وقتی خودش میداند که چکار میکند گفتن من چیزی را عوض نمی‌کند»

 «وقتی دروغش را با دروغ دیگه‌ای توجیه می‌کنه و تکرار میشه بگم و نگم فرقی داره؟»

«پولم را خورد آب هم بالاش»

«چه بهتر. هرچی آزار داد ده برابرش براش اتفاق افتاد»

«دلت برای چی تنگ بشه برای سفرهای نرفته یا بازی‌هاش و فیلم‌هایش یا وقتهای هدر داده‌ات»

«اگه همان اولین بار جوابش را داده بودی، احمق فرض نمیشدی»

 

و صدها جمله از این دست.

همه‌ی ما امثال این جمله‌ها را زیاد گفته‌ایم و شنیده‌ایم. در موقعیت‌های مختلف با موضوعات مختلف؛ گاهی به تکرار احساس رنجش از آگاهانه فریب‌خوردگی داشته‌ایم که بیانش نکرده‌ایم و به روی طرف نیاورده‌ایم، گاهی در موضعی ایستاده‌ایم که به جای رک و راست بیان کردن رنجش، در قالب خدایی فرو رفته‌ایم که «گنه بنده کرده است و او شرمسار» و پیشاپیش از احساس خجالت یا حقارت احتمالی مخاطب شرمنده شده‌ایم.

تا وقتی به کسی به هر دلیلی حق دادیم و اجازه دادیم ما را ضعیف و ساده‌لوح تصور کند او قطعن از موضع قدرت با ما چنین رفتاری خواهد داشت و به ظاهر برنده‌ی میدان خواهد بود و بدون تردید شخصیت هرچند مثبت و قوی ما را دست کم در کوتاه مدت زیر سوال خواهد برد.

قدرت‌طلبی آدم‌ها گاهی انتهایی ندارد؛ هر جا خودش را ضعیف دید به جبران آن در جای دیگری قدرت‌نمایی می‌کند هرچند کاذب. زمانی که ما به ظالمی اجازه‌ی ظلم دهیم و میدان را برای او آماده کنیم قطعن مظلوم واقع خواهیم شد. فرقی نمی‌کند این فرد دوست نزدیک ما باشد، همکار باشد، عضو خانواده ما باشد یا یک غریبه. زمانی که اجازه دادی فراتر از درست قدم بردارد، می‌تازد و این تاختن تمام نمی‌شود مگر آن زمان که خود ما هشدارمان را  نسبت به رفتار نامناسب او اعلام کنیم. اگر رفتاری اشتباه نیست که حق نداریم آنرا اشتباه ارزیابی کنیم و بهتر است دست از منفی بافی برداریم ولی اگر اشتباه باشد، تا زمانی که هر اشتباه و رفتار نامناسب مخاطب را به هر دلیل توجیه کنیم نه به خودمان اجازه ی بیان آن را می‌دهیم و نه به او اجازه‌ی تشخیص خطاهایش در تعامل با ما و یا دیگری.

حتی اگر ما آدم خوبه‌ی داستان باشیم با اینکه بخواهیم با سکوت و کناره‌گیری و رفتاری مثل قبل نداشتن، آدم‌ها را یکی یکی از دایره زندگی‌مان حذف کنیم راه به جایی نمی‌بریم. فقط می‌توانیم ابتدای هر پیشامد ناسالم هشدار خود را اعلام کرده و در صورت تکرار آسیب و خدشه، به سادگی خودمان و خوبی‌های خودمان را از آنان دریغ کنیم. در اینصورت می‌توانیم آسیب‌های احتمالی بعدی را به کمترین میزان ممکن رسانده و بابت آن بعدها خودسرزنشی نداشته باشیم.

بدیهی است که هیچ یک از ما  آدمها نه خوب مطلقیم و نه بد مطلق. تمام ما آدمهای هستیم با نسبت بدی و خوبی متفاوت. ما تنها می‌توانیم  نسبت خوبی خود را بالاتر ببریم و  فاصله‌ی خودمان را نیز با کسانیکه نسبت خوبی‌ها به بدی‌هایشان بالاتر یا پایینتر است مناسب تنظیم کنیم و از عده‌ای نیز برای همیشه فاصله بگیریم.

یادمان باشد که بدون هر پیش‌داوری و تصورات نادرست ، زمانی که قصور، رنجش و یا آسیبی از فرد یا افرادی متوجه‌مان می‌شود آگاهانه به هر مدل ممکن و سالم آنرا بیان کنیم تا از آسیبهای آن اجتناب کنیم و درگیر و دربند انتظارات ناسالم بعدی نشویم. در اینصورت خود آدمها نیز فاصله‌شان را با ما درست تنظیم خواهند کرد. اگر بودند و رابطه سالم ادامه یافت چه بهتر  و اگر رفتند و پی آسیب در رابطه‌ی مریض بودند نبودنشان مایه‌ی مسرت. بسیاری از مسایل و مشکلات را با این توجیه که آنها خودشان می‌فهمند رها نکنیم هرچند که مطمئن باشيم می‌فهمند. همیشه لازم نیست به نفهمیدن‌ها و درک نکردن‌های سهوی یا عامدانه‌ی دیگران احترام بگذاریم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *