چرا من منظم می‌نویسم؟

 معمولن سعی می‌کنم منظم بنویسم ولی درواقعیت زمانی منظم می‌نویسم که:

تمرکزم را روی اولویت‌هایم گذاشته‌ام و نوشتن نیز یکی از آن اولویتها باشد.

زمانی که استرس ناتمام و ناقص نوشتن را نداشته باشم.

زمانی‌که نوشتن برای من تکلیف و مشق شب شاگردانه نباشد بلکه گریزگاهی‌ سالم و زیبا باشد از روزمره‌گی و روزمرگی.

زمانی که پر از حرفم اما دلم نمی‌خواهد با کسی حرفی بزنم. زمانی که پر از نگفتن‌م و دلم می‌خواهد با یکی حرف بزنم.

گاهی زمانی‌که نمی‌نویسم خوابم نمی‌برد و انقدر می‌نویسم تا بتوانم کمی بیشتر بخوابم. و زمانی آنقدر تمام وجودم پر از خواب می‌شود که می‌نویسم تا خستگی از جسم و روحم دور شود و بتوانم بیشتر بیدار بمانم._ اصلن «نوشتن» خودش کاربلد است می‌داند چه زمانی چه تاثیری بگذارد_ مثل «انگور» که می‌گویند خوردن آن تپل‌ها را لاغر می‌کند و لاغرها را تپل.

زمانی که از رانندگی خسته‌ام نمی‌نویسم. زمانی که به چشم‌هایم فشار وارد شود نمی‌نویسم.

زمانی‌که دمنوش گرم خورده‌ام نیز می‌نویسم. زمانی‌که غم دارم می‌نویسم. زمانی که نشاط دارم می‌نویسم. زمانی که امید دارم می‌نویسم. زمانی که ناامیدم می‌نویسم. زمانی که توان دارم می‌نویسم.

همه را زمانی‌ می‌نویسم که حال دستها و قلبم بهتر از هر زمان باشد و ذهنم دلم را همراهی کند تا حرفی برای گفتن داشته باشم و چشمانم نیز  به اندازه‌ی ذهن و دلم شارژ باشند؛ در غیر این صورت نمی‌نویسم چون برای شارژ مجدد آنها نیاز به استراحت و خواب بیشتری دارم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *