کتابخانه نیمه شب

دلیل تغییرش این بود که نورا دیگر حس نمی‌کرد فقط برای برطرف کردن آرزوها و رویاهای دیگر آنجاست. دیگر حس نمی‌کرد حس رضایت و خرسندی را فقط با بی‌عیب‌و‌نقص‌ترین دختر، خواهر، شریک زندگیف مادرف کارمند یا هرچیز دیگری جز انسانی معمولی بودن به دست می‌آورد. انسانی عادی که فقط اهداف خودش را دنبال می‌کند و به خودش جواب می‌دهد.

یک دلیل دیگرش این بود که نورا تا پای مرگ رفته و برگشته بود و حالا زنده بود. این هم تصمیم خودش بود. تصمیمی برای زنده ماندن و زندگی کردن، چون وسعت زندگی را لمس ودرک کرده بود و درون آن وسعت تمام احتمالات ممکن را دیده بود.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *