بعد از چندسال فاصله با فرزند دوم خانواده به دنیا آمد. با وجود اینکه همواره از او به عنوان سوگلی یاد شده بود، یک سوال ساده که نیاز به سوگلی بودن هم نداشت تا همیشه برای او بدون پاسخ ماند و سوگلی بودنش را نیز دچار تردید میکرد و زیر سوال میبرد. یک سوال بسیار ساده که عجیب بود کسی به یقین پاسخ آن را نمیدانست. قطعن با توجه به آن شرایط مختصری که گفته شد این بیپاسخی برای شما هم عجیب خواهد بود. این سوال ساده تاریخ تولد او بود. حتی کودکانی که از صندوقچه از آب گرفته میشدند تا کودکانی که کلاغ و اردک و غاز در هندوستان از دیاری به دیاری حمل میکردند تاریخشان ثبت میشد اما شگفتانگیز بود که از مادر گرفته تا پدر تا خواهر و برادر تا دایی و خاله هیچکدام تاریخ دقیق تولد او را نمیدانستند. حتی نیمه دقیق. طبیعی بود که در آن سالها با توجه به اینکه هر خانواده کمتر از 4 فرزند نداشت تاریخ تولد چندان اهمیتی نداشته اما اینکه کسی را انقدر سوگلی بدانی آنهم پس از هفت سال انتظار _ اصلن بعید نیست که حتی انتظاری هم در کار نبوده و تولدش هم از حوادث غیرمترقبه بوده_ اما اثری موثق از آن در دست نباشد کمی قابل تامل بود و شبهه برانگیز. به هر حال این چه رازی بود که هیچکسی در آن توافق نظر نداشت؟ یکی میگفت: “من کاملن یادم هست که اواخر مدارس بود اما هنوز تعطیلات آغاز نشده بود چون امتحانات شروع نشده بود.” ماهِ این مورد با شناسنامه تا حدی میخواند هر چند تاریخ صدور شناسنامه یک سال قبل از تولد ثبت شده است_ کی به کی بوده؟ ظاهرن کارمندان ثبت احوال هم طبق حال و احوالشان سلیقهای کار میکردند یا اینکه اول مینوشتند و بعد میپرسیدند یا شاید سرشان شلوغ بوده و حتی نمیپرسیدند_ خلاصه دیگری میگفت: “من دانشگاه بودم و شیراز پر شده بود از گلهای بهاری و من آن ماه شیراز را ویژه دوست داشتم و اینکه خبر رسید خواهرزادهات دختره خودم با شوق اسمت را انتخاب کردم.” این ماه هم تا حدی همخوانی داشت. یکی میگفت: ” اشتباه میکنند دقیقن یادم هست که تابستان بود و موسم برداشت گندم.” دیگری میگفت: “هندوانه” یکی به تاریخ قبل از عروسی خودش ارجاع میداد و یکی به بعد از به دنیا آمدن فرزندش و.. خلاصه با اینهمه اختلاف نظر تلاش او در گشایش این رمز بیثمر ماند و اتفاق نظری در این مساله حاصل نشد و او به ناچار تسلیم تقدیر شناسنامه شد. به همین سادگی کوکب بخت او را هیچیک از منجمین نشناختند و او همچنان روز تولدش زیر لب میخواند که: “آخه از مادر گیتی به چه طالع زادم؟”
آخرین دیدگاهها