کتاب نوآوران اثر آدام گرانت

کودکان نابغه اغلب هم استعداد زیادی دارند و هم بلندپروازند  اما آنچه مانع از تحول دنیا به دست آنان می‌شود این است که آنها نوآوری را یاد نمی‌گیرند . آنها انرژی‍شان را به آموختن دانش موجود در جهان میکنند و نه افزودن چیزی نو به آن. بسیاری از  آنهابه سرعت یاد میگیرند خودشان را با برنامه های آموزشی معلمان هماهنگ کنند  و ایده های نوآورانه‌شان را نزد خود نگه دارند  و به تعبیر ویلیام درسیویکز به عالی‌ترین نوع گوسفند در جهان تبدیل می‌شوند. (تابعیت از برنامه های آموزشی بدون نوآوری و خلاقیت:  دویدن روی دستگاه دو تردمیل )

ما هر روز با چیزهایی مواجه هستیم که یا دوستشان داریم و از آنها راضی هستیم و یا می‌دانیم که باید تغییر کنند. دسته‌ی اول به ما احساس رضایت و شادمانی می‌دهند و دسته دوم باعث اشتیاق ما به تغییر دنیا و تبدیل آن به جایی ایده‌آل می‌شوند. 

    آدمای منطقی خودشان را با دنیا سازگار می‌کتتد و آدم‌های غیر منطقی می‌کوشند دنیا را با خودشان سازگار کنند بنابراین تمام پیشرفتهای جهان مدیون آدمهای غیر منطقی است. <جرج برنارد شاو>

اگر چند نفر انگشت‌شمار باچرب‌زبانی دیگران تشویق به اعمال نوآورانه نمی‌شدند امروز نه تمدن وجود داشت نه حقوق شهروندی . سقف کلیسای سیستین از نقاشی‌های میکل آنژ خالی بود و ما هنوز فکر می‌کردیم خورشید دور زمین می‌گردد و رایانه‌های شخصی هم در دسترس همگان نبود.

تامس جفرسون می‌گوید:”در سبک و سیاقتان همراه با جریان آب شنا کنید اما در باب اصولتان مثل صخره ای پابرجا باشید.” اما در جامعه ظاهرا برعکس این عمل میکنیم. ما در ظاهر می‌کوشیم با پوشیدن کفش‌های جیغ و لباسهای هنری نوآور جلوه کنیم اما برای نوآوری خطر نمی‌کنیم و وقتی نوبت به ایده‌های نیرومند ذهن میرسد خودسانسوری می‌کنیم.

خلاقیت آن است که به خودتان اجازه‌ی اشتباه کردن دهید و هنر آن است که بدانید به تکرار کدام اشتباه ادامه دهید. <اسکات آدامز>

   شم و شهود ما تنها در زمینه‌هایی  موفق عمل می‌کند که در آنها تحربیات فراوان داریم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *