نیل سایمون یکی از نویسنگان مطرح آمریکایی بوده و آثار او عمدتا در قالب کمدی و خودزندگینامه میباشد. اولین بار که من اسم او را شنیدم به اینکه او در نوشتن قالب طنز استعداد و مهارت خاصی داشته جذب شدم. با جستجوی این کتابفروشی و آن کتابفروشی موفق شدم چهار تا از کتابهایش را تهیه کنم که قیمت مناسبی هم به نسبت بازار روز داشت. زیاد به نمایشنامه علاقمند نبودم اما این یکی به دلم نشست. اسمش هم جالب بود. متن و دیالوگها من را به یاد بررهایهای شبهای برره میانداخت. مشنگها اهالی یک روستای آرام بودند که باور داشتند روزگاری به نفرینی از یک ماجرای عاشقانه دچار شده بودند که همهی اهالی را از عقل و هوش مرخص کرده بود. بخشهایی ازین نمایشنامه:
میشکین _ من الان 41 ساله مشنگم.
استنسکی – ماه جولای که بیاد من 43 ساله که کودنم.
اسلوویچ – تو چی ینچنا؟
ینچنا – من تازگی پیچ 26 سالگی رو رد کردم.
اسلوویچ – اون پیچی که میگی 40 مایل از اینجا فاصله داره.
[دکتر در حال معاینهی چشم قاضی با نمودار سنجش بینایی]
[قاضی یک چشمش را با دست پوشانده]: ک.. ای.. 5.. ال ..ای ..آر ..وی درسته؟
دکتر: نمیدونم. به نظرم که درست میآد. [به ضربان قلب قاضی گوش میدهد] آره… آره… خیلی خوبه. عالیه 80 سال عمر میکنین
قاضی: من الان 79 سالمه
دکتر: پس سال فوقالعادهای در پیش دارین.
قاضی: خوبه باید جون و قوهمو حفظ کنم. من قاضیام . باید از نظم و قانون محافظت بشه.
دکتر: نسخه میخواین؟
قاضی: برای چی؟
دکتر: نمیدونم بعضیها نسخه دوست دارن. بفرمایین این نسخه را ببرین دواخونه. هرچی دوست دارین بگیرین و سه دفعه در روز با یه لیوان آب بخورین.
لئون: خب سوال داریم تا سوال. دوست دارین سوال علمی بپرسم یا ریاضی یا فلسفی؟
دکتر: همون اولی . به نظرم همون فلسفی خوب باش. از همینا بپرس.
لئون: خیله خوب. میل خودته. هدف از وجود انسان چیه؟
دکتر: عجب سوالی! لنیا تا حالا سوال به این قشنگی شنیده بودی؟
لنیا: من که زبونم بند اومده از تصور اینکه یکی از ما همچین سوالی پرسیده.
لئون: دوست دارین جوابشم بدونین؟
دکتر: امروز که نه. همین که امروز چنین سوال قشنگی از ما پرسیده از سرمون هم زیاده. جوابش دیگه حق کسی لایقتر از ماست.
** از دیگر آثار ترجمه شده نیل سایمون میتوان به عشاق سینه چاک. پابرهنه در آب. اتاقی در هتل پلازا. پزشک نازنین. دختر یانکی. و اتاقی در کالیفرنیا اشاره کرد.**
آخرین دیدگاهها